Friday, June 19, 2009

استقامت سبز

داخل پرانتز
از اونجایی که این روزها نمیشه از انتخابات نوشت . از اعتراضات نوشت . از اغتشاش سازها ، از اغتشاش طلب ها و از اغتشاش دوست ها نوشت . از خس و خاشاک ها نوشت . از رای های در زباله دانی نوشت . از موسوی یا احمدی نژاد نوشت . از دستبند سبز ملت و تیم ملی نوشت . و کلاً از عشق و مرگ و زندگی و محمد و علی و ابلیس و رستاخیز و خدا نوشت . لذا تصیم گرفتیم از نخود و لوبیا بنویسیم .
توجه شما را به متن آبگوشتی زیر جلب می کنم
بدرود تا رستاخیز
علک


توي ديزي همه آرزو داشتند كه اين دفعه ديگه له نشن ، از ديكتاتور بزرگ هم خبري نبود
يهو صداي بچه لوس خونه بلند شد كه : من كوبيده مي خوام
پدر هم به ناچار گوشت كوب را آورد و همه را له كرد
هميشه اينجوري بوده
اون پسره لوس هوس ميكنه
پدر هم گوشت کوب را مياره اونهم مردم رو سركوب…( ببخشيد ) آبگوشت رو مي كوبه