Wednesday, July 16, 2008

تنها بهت

در تاریکی بی پایان و آغاز
* بهتی در پس در تنها مانده بود
و من نور آبی را دیدم که پائین آمد و در را باز کرد
و ما همه داخل شدیم
*سهراب سپهری

2 comments:

naziali said...
This comment has been removed by the author.
naziali said...

وما مبهوت آن داخل شدیم
چه کس می دانست پس در چه بود
وقتی همه آن زمان خواب بودیم